خدایا!


گذشت تو از گناهان و خطاهایم …


و چشم پوشی ات از ستمگری ام …


و پرده پوشی ات بر کارهای زشتم …


و بردباریت در برابر جنایت و جرم بسیارم که به خطا یا از روى تعمد کردم …


اینها .. آری همه ی اینها مرا به طمع انداخت که از درگاهت


چیز هایی بخواهم که هرگزشایستگی و استحقاق آن را ندارم.


چیزهایی که تو از روی مهربانی روزی ام کردی و قدرتت را در آن،


به من نشان دادی و مرا با اجابت و پاسخ به آنها آشنا کردی.


الهی!


من … شروع کردم و با قلبی مطمئن و آرام،تو را خواندم


و تنها از روی انس و علاقه، و نه از روی ترس، حاجاتم را از تو خواستم


و تازه… برایت ناز کردم که روی به سوی تو آورده ام. جوری که حتی وقتی


خواسته ام دیرتر اجابت می شد، از روی جهل، تو را ملامت می کردم …


غافل از آنکه شاید دیر برآورده شدن خواسته هایم برایم بهتر باشد


زیرا تو داناى به سرانجام کارها هستى.


خدایا!


هرگز مولایی کریم ندیدم که صبورتر و بردبارتر از تو بر بنده ی پستی چون من باشد.


الهی!


تو مرا صدا می زنی و من از تو روی میگردانم …


تو بر من، مهر می ورزی و من با تو نامهربانی می کنم …


تو با من، طرح دوستی می ریزی و من رد می کنم …


گویی که من، بر گردنت حق نعمت دارم (نه تو)!


اما این رفتار ناشایست، تو را از رحمت و لطف به من باز نمی دارد


و مانع تفضل و عطایت نمی شود.


الهی!


بنده ی نادانت را ببخش و با همان فضل و احسان همیشگی او را دریاب که تو بخشنده ای و کریم.


فرازهایی از دعای افتتاح


التماس دعا